مترو درمانی
هو الرحمن الرحیم
اغلب آدم هایی که می آیند و از مترو و اتوبوس استفاده می کنند ، نه بخاطر نداشتن وسیله است ، نه بلد نبودن رانندگی ، نه آلودگی هوا ، نه وسیله ی نقلیه ی عمومی بودنش ، نه سریع بودنش و نه ...
اغلب آدم هایی که مترو و اتوبوس سوار می شوند در حیاط خانشان دست کم دو اتومبیل بیکار دارند خاک می خورند ، نه اینکه خراب باشند ها نه ... سالمند ، خیلی هم بروز و زیبا و شیک هستند ؛ نه اینکه گواهینامه نداشته باشند ها نه ! اتفاقا دارند ، دست فرمانشان هم خیلی خوب است ، نه اینکه سریع باشد ها ...
در تمام ترافیک ِ نشسته در ماشین ِ خودشان فکر و اوهام دیوانه شان می کند
می آیند از وسیله ی نقلیه ی عمومی استفاده می کنند تا بنشینند کنار ِ یکی و درد های ِ دلشان را بگویند و بگویند
اغلبشان مقصد مشخصی ندارند ، نه کارشان دیر می شود ، نه دانشگاه کلاس دارند ، نه ...
می نشینند روی یک صندلی ، آرام و بی صدا تا کسی بیاید و کنارشان بنشیند ...
آن وقت تا ته ِ خط روی همان صندلی می نشینند و حرف می زنند و می گویند و می گویند و می گویند ...
آدم وقتی کسی را نداشته باشد ،
دنبال ِ راه فراری است
اختراغ اتوبوس و مترو هم از همین راه فرار ها بود ؛
من ایمان دارم مخترعشان
آدمی بود
دلتنگ
پژمرده
...
راستی
گفته بودم نامش وسیله ی نقلیه ی عمومی است چون این درد عمومیت دارد ؟!
کسانی که با این وسیله ها به سوی مقصد ِ نداشته شان می روند بیشتر همدیگر را می فهمند ،
و حتی اگر این رابطه همانجا تمام شود
تا آخر عمر در فکر یکدیگر می مانند
مترو
اتوبوس
خیلی مهربانند ...
خیلی ...
چقدر دلم مترو می خواهد
یک اتوبوس
یک طرفه
بدون ِ بازگشت
روی یک خط ...
خطی که انتهایش مشخص نباشد ... !
ــــــــــــ
+ چقدر حرف دارم !
+ دلنوشت ( استفاده با ذکر نام گل نرگس )
کلمات کلیدی :